مطب دکتر کالیگاری 1920
مطب دکتر کالیگاری 1920
The Cabinet of Dr. Caligari
بی شک، فیلم مطب دکتر کالیگاری (یا دفتر دکتر کالیگاری)، یکی از تاثیرگذارترین آثار سینمای اکسپرسیونیست و از درخشان ترین فیلم های ترسناک در دوره صامت به شمار می رود. در این فیلم آلمانی که توسط روبرت وینه و بر اساس فیلمنامه ای از هانتس یانوویتز و کارل مه یر، کارگردانی شد، ورنر کراوس، کنراد فایت، فردریک فهر، لیل داگوفر و هانتس توادورسکی به ایفای نقش پرداختند.
فیلم از جایی شروع می شود که جوانی به نام فرانسیس در جایی شبیه پارک با دوستی در حال صحبت در مورد ارواح است و در همین رابطه، تجربه خود را برای دوستش بازگو می کند. از اینجا به بعد، روایت فرانسیس را که در حقیقت داستان اصلی فیلم است، به صورت فلش بک می بینیم...
مردی به نام دکتر کالیگاری به شهری که فرانسیس در آن زندگی می کند، آمده و غرفه ای در قسمت نمایشگاه برپا می کند تا چیزی شگفت انگیز به مردم نشان دهد. این شگفتی، خوابگردی به نامسزار است؛ جوان 23 ساله ای که از آغاز زندگی در خواب به سر می برد و قادر است آینده را پیشگویی کند. آلن، دوست فرانسیس، که سخت تحت تاثیر قرار گرفته است، از سزار می پرسد تا کی عمر خواهد کرد؟ و سزار پاسخ می دهد: "تا پیش از بامداد فردا!"
آلن نیمه شب همان شب به قتل می رسد و این قتل دومین قتل از سری قتل های زنجیره ای است که در آن شهر رخ می دهد. اکنون فرانسیس با معمای پیچیده ای روبروست: آیا سزار به راستی توانایی پیشگویی دارد؟ قتل آلن کار چه کسی است؟ آیا ممکن است این قتل ها با سزار و دکتر کالیگاریمرموز در ارتباط باشد؟ نقش هر کدام از این افراد چیست؟
***
این فیلم مهم که به راستی از فیلم های تاثیرگذار تاریخ سینماست، هم از نظر هنری و هم از نظر شخصیت پردازی و داستان قابل توجه است. از آنجا که در مطب دکتر کالیگاری، بسیاری از مفاهیم اصولی ژانر وحشت تعریف شدند و علاوه بر آن این فیلم، به ویژه از نظر زاویه های دوربین و شیوه نورپردازی، الهام بخش بسیاری از کارگردانان فیلم های نوآر بوده است، با مطالعه آن می توان به شناخت بهتری از فیلم هایی که بعدا تحت تاثیر آن ساخته شدند، رسید.
یکی از ویژگیهای فیلم، تعهد کامل به اصول اکسپرسیونیسم، هم از نظر کاربرد نور و سایه در فیلمبرداری و هم از نظر طراحی صحنه و گریم است که می توان به این موارد بهره گیری از داستانی گوتیک را نیز افزود. در اینجا با اثری مواجهیم که کارگردان آن به شکلی کاملا آگاهانه، شیوه هنری خاص خود را نمایش می دهد و به راستی در مطب دکتر کالیگاری، چه زیبا جزئیات بصری بیش از واژه ها در مورد موضوع مورد نظر می گویند. فیلم، همچون تابلویی نقاشی شده با استفاده از قابلیت های بصری خاص خود، در کنار داستان و شخصیت پردازی، توجه بیننده را به خود جلب می کند.
در مطب دکتر کالیگاری، اکسپرسیونیسم با استفاده از اشکال و خطوط و زوایای غیرعادی، احساس هنرمندان سازنده اش را بیان می کند و به آن شکلی فیزیکی می دهد. وینه با تولید یک فضای ذهنی خاص کاری می کند که در آن فضا، وحشت و ترسی غیر ممکن، ممکن شود. همه جزئیات میزانسن، از عدم تعادل حکایت دارند؛ زاویه های تند، خطوط مورب، اضلاع نامساوی و لبه های نوک تیز و نامنظم.
در این فیلم، خانه ها شکلی غیرعادی و مرموز دارند، درها به شکلی نامتعارف باز می شوند و ظاهر آنها طوری است که به نظر می رسد اگر باز شوند، شما را به درون خود کشیده و در تله گرفتار می کنند. پنجره ها اضلاع نامنظم و ساختمان ها شکلی نامتقارن دارند.
این شکل غیرعادی را حتی در نوع نوشته های فیلم نیز می بینیم:
این آشفتگی ها، در واقع نشان دهنده ذهن آشفته و نامنظم شخصیت داستان است که البته دلیل آن (روانی بودن این شخصیت) را هم بعدا متوجه می شویم.
در دنیایی که یک دیوانه کنترل آن را در دست دارد، حتی سایه ها نیز ظاهری ترسناک دارند. سایه ها حرکت نمی کنند و روی صحنه و در جهتی ظاهرا مخالف با حالت طبیعی، نقاشی شده اند. لبه های نوک تیز را نیز در سراسر فیلم شاهدیم. چه در کوههای عجیب و غریب و زیگزاگ مانند و چه در برگ ها و چمن های نوک تیز. همه این ها سبب می شود که محیط و فضا در فیلم به شکل دشتی از تیغ به نظر برسد که در واقع نشان دهنده عدم آرامش و امنیت شخصیت ها در محیط پیرامون می باشد.
گذرگاهها و ساختمان ها نیز ظاهری پیچ در پیچ دارند. در واقع، خیابانها و ساختمان ها شکلی دوبعدی و نقاشی شده دارند و این به آن معنی است که افراد که طبیعتا سه بعدی هستند، در پس زمینه و دنیایی دوبعدی قرار دارند. تنها فردی که ظاهرا دوبعدی به نظر می رسد، خوابگرد یا همان سزار با بازی کنراد فایت است که با آن قامت بلند و لاغر و لباس تیره اش گویی مانند سایه های نقاشی شده بر روی صحنه، بخشی از فضاست.
این شیوه آشنایی زدایی با فضاهای واقع گرایانه و کاربرد زاویه های نامتعارف، وضعیت ذهنی دیوانگان یا به بیان دیگر، افرادی که با واقعیت زاویه دارند، را به بیننده نشان می دهد.
فیلمبرداری طوری انجام شده است که فیلم مثل خوابی روشن به نظر می رسد. بعضی شخصیت ها و اشیاء برجسته تر هستند و بعضی به حاشیه رانده شده اند. این شیوه فیلمبرداری به ایجاد حسی خاص در بیننده کمک می کند که شاید همین دکور عجیب و غریب، دنیای واقعی است. (و چه بسا چیزی که توهم یک انسان روانی است، زندگی ما باشد!!)
در مورد داستان فیلم نیز باید گفت که یکی از اولین نمونه های غافلگیری در پایان را در این فیلم می بینیم. با داستانی تعلیق آور مواجهیم که در آن به شخصیت های مختلفی مظنون می شویم. معمایی برای ما شکل می گیرد و آن این است: چه کسی آلن را کشت؟ ابتدا به فرانسیس مشکوک می شویم. آیا او بود که آلن را کشت تا جین را مال خود کند؟ ولی بعدا مشخص می شود که این گونه نبوده و احتمالات دیگری شکل می گیرد... البته فیلم علاوه بر پاسخ به این سوال که چه کسی این قتل را انجام داد، به این نکته که چرا این قتل انجام شد، نیز پاسخ می دهد. هر چند، بعضی از بینندگان، عقیده دارند که پس از برملا شدن دیوانه بودن فرانسیس، در صحنه پایانی فیلم با نگاه معنی دار دکتر روانپزشک دوباره همه چیز زیر سوال رفته است و در نتیجه باید پایانی باز برای فیلم در نظر گرفت. (به عقیده این عده، واقعا داستانی که فرانسیس تعریف کرد، تا چه حد اعتبار دارد؟ آیا کاملا بی اعتبار است؟ پس آن نگاه خاص دکتر چیست؟)
در داستانی که موضوع اصلی آن توهم و ظواهر فریب دهنده و گمراه کننده است، نکاتی ممکن است گمراه کننده باشند و نکاتی که شاید به آنها توجه چندانی نکنیم، مهم باشند، مثل ظاهر خون آشام مانند زنی از خود بیخود به نام جین که در ابتدای فیلم، از مقابل فرانسیس و دوستش رد می شود که در آخر فیلم می فهمیم این نکته، مهم بوده است... بعضی غافلگیری ها هم ممکن است قابل پیش بینی باشند، مثل بد بودن کالیگاری...
عده ای از منتقدان عقیده دارند که وینه در مطب دکتر کالیگاری، در واقع اوضاع آشفته و درهم و برهم آلمان در آن سالها را نشان می دهد، اوضاعی که در آن کالیگاری که تحت کنترل هیچ کسی نیست و بر خلاف صحنه و سزار، واقعی و ترسناک است و می تواند نماد قدرتی دیوانه وار باشد.
به طور خلاصه می توان گفت که عناصر وحشت که در این فیلم عبارتند از گریم و حالت چهره شخصیت ها به ویژه سزار و دکتر کالیگاری، حالت مرموز میزانسن و داستان پر تعلیق (وجود قضیه قتل ها و غافلگیری ها در داستان) دست به دست هم داده اند تا فیلم به شکلی مبتکرانه و هوشمندانه با بهره گیری از ایده ای ناب مخاطب خود را سرگرم کند.
البته برای بیننده ای که به دیدن فیلم های امروزی عادت دارد، ممکن است ریتم فیلم کمی کند باشد و به نظر برسد که دوربین به مدت زیادی روی صحنه ها و یا چهره ها مکث می کند، بنابراین، شاید بتوان گفت که یکی از شروط لذت بردن از مطب دکتر کالیگاری، آشنایی با فیلم های ترسناک اولیه است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر