جاسوسان Spione/Spies
فیلم جاسوسان محصول 1928 ساخته فریتس لانگ، اولین محصول شرکت تولیدی تازه تاسیس متعلق به وی بود. لانگ، پس از شکست تجاری فیلم متروپلیس، درصدد بود تا با ساخت فیلمی که برای مخاطب عام جذابیت فراوانی داشته باشد، موفقیت تجاری دکتر مابوزه را تکرار کند و در نتیجه حاصل کار وی که در این زمان دیگر کارگردانی جاافتاده و در حیطه کاری خود کاملا استاد بود، فیلمی است جذاب و ماجرایی. البته جاسوسان، در مقایسه با کارهای قبلی لانگ تنها یک چیز کم دارد و آن بلند پروازی است.
این فیلم بر مبنای فیلمنامه ای از تئا فون هاربو و فریتس لانگ ساخته شد و بازیگران آن عبارت بودند از رودولف کلاین روگه، گردا ماروس، ویلی فریتش، گئورگ جان و ...
***
فیلم با نمایش عملیات سرقت اسناد مهم از گاوصندوقی در سفارت فرانسه در شانگهای آغاز می شود و تقریبا همزمان با آن شاهد ترور وزیر بازرگانی آلمان و به سرقت رفتن اسناد محرمانه همراه وی هستیم. این عملیات، توسط باند مخوفی از جاسوسان بین المللی که سرکردگی آنها بر عهده تبهکار بزرگی به نام هاگی است، انجام می شود.
وزیر کشور آلمان در نامه ای به رئیس سرویس اطلاعات و امنیت، وی را به دلیل ناتوانی در مقابله با جاسوسان مورد سرزنش قرار می دهد. ضمیمه این نامه، کاریکاتورهایی است که در روزنامه ها و مجله های مختلف، در مورد عملکرد ضعیف سرویس اطلاعات، منتشر شده است. رئیس اطلاعات، ماموریت مقابله با باند بزرگ جاسوسی را به یکی از ماموران جوان خود به نام شماره 326، واگذار می کند...
از سوی دیگر، هاگی که ظاهرش بی شباهت به لنین نیست، با توسل به روش های مختلف، در صدد دستیابی به قرارداد محرمانه ایست که قرار است به زودی بین ژاپن و آلمان بسته شود. هاگی که همیشه یک گام از ماموران اطلاعات جلوتر است، به خوبی از هدف و نیت 326 آگاهی دارد و سعی می کند از طریق یکی از جاسوسان زن تحت فرمان خود به نام سونیا، وی را کنترل کند. البته هاگی به این احتمال که ممکن است این دو عاشق هم شوند، فکر نکرده است! چیزی که ممکن است محاسبات وی را با مشکل مواجه کند...
***
این فیلم از بسیاری جهات با دکتر مابوزه (از آثار قبلی لانگ) قابل مقایسه است. در اینجا هم مثل دکتر مابوزه، با شخصیتی شرور روبرو هستیم که اقدام به تبهکاری در مقیاس گسترده می کند و فعالیت هایش نه یک شخص بلکه کل جامعه را در معرض تهدید قرار می دهد. هاگی و مابوزه هر دو نابغه اند و همواره چند گام جلوتر از دشمنان خود حرکت می کنند. به علاوه، هر دو ذاتا شرور هستند (بدون اینکه علت آن دقیقا مشخص باشد)، کاملا بی احساسند، در تغییر چهره استادند و از کنترل دیگران لذت می برند. در نهایت هر دو شکست می خورند، هر چند درماندگی مابوزه در پایان، بیشتر از هاگی است. (در کل یکی از ویژگی های فیلم های لانگ، این است که در آنها معمولا نیرویی قوی-که می تواند تقدیر باشد و یا از نوع اهریمنی نیرومند مثل هاگی- سرنوشت دیگران را در کنترل خود دارد.)
در هر دو فیلم، نگرانی برای آینده آلمان به چشم می خورد. همچنین، هر دو فضایی واقع گرایانه دارند (لانگ، این رویکرد واقع گرایانه را بعدا با آثاری نظیر ام دنبال می کند). البته جاسوسان، در مقایسه با دکتر مابوزه، ریتم تندتر و در نتیجه جذابیت بیشتری دارد، ولی فریتش در نقش قهرمان، به پای برنهارت گوتسکه در دکتر مابوزه نمی رسد. با این وجود، در هر دو فیلم، قهرمان ها فراموش شدنی اند و شخصی که تا مدت ها در ذهن بیننده می ماند کلاین روگه (مابوزه/هاگی) است.
جاسوسان از اولین فیلم های با موضوع ماجراهای جاسوسی است که احتمالا برای امثال فیلم های جیمز باند، حکم جد بزرگ را دارد. در این خصوص، هیچکاک نیز به تاثیر گرفتن از این فیلم در ساخت فیلم هایی چون مردی که زیاد می دانست، اذعان داشته است. البته به نظر می رسد لانگ خود در ساخت فیلم های ماجرایی تا حدی تحت تاثیر لویی فویاد کارگردان مشهور فرانسوی بوده است.
در این فیلم مولفه هایی را می بینیم که بعدا در فیلم های با موضوع جاسوسی، بارها مورد استفاده قرار گرفته و تبدیل به کلیشه شده اند. مهم ترین آنها عبارتند از:
1- یک مامور مخفی خوش تیپ که گاه با یک شماره مشخص می شود. (و در اینجا به جای 007 معروف، شماره اش 326 است).
2- تبهکاری شیطان صفت که سرکرده گروه دشمن است (و از قضا گاهی فلج است!)
3- زنی جاسوس و زیبا که در نهایت عاشق آن مامور خوش تیپ می شود!
البته باید افزود در فیلم جاسوسها این عشق مثل خیلی از موارد مشابه در اینگونه فیلم ها، غیرقابل باور است. مخصوصا اینکه در این فیلم، قهرمان خوش تیپ از نوع "مرد نرم" (و رمانتیک) است و همین مساله باعث شده که صحنه های رمانتیک فیلم، ملال انگیزتر و به اصطلاح لوس تر از آب دربیاید. با این حال نمی توان منکر دقت لانگ در به تصویر کشیدن این رابطه شد. در صحنه ای که 326 برای اولین بار به ملاقات سونیا می رود، دوربین در ابتدا از بیرون شاهد ماجراست و نمایی دو نفره می بینیم. بعد در جریان گفتگوی این دو و نشستن 326 پشت میز و تماس دست ها و ... دوربین بین این دو می رود و با نماهای نزدیکتری از صورت و دست ها و ...، به نوعی احساسات این دو فرد را شاهدیم. در پایان باز یک نمای دو نفره داریم و دوربین از بیرون شاهد ماجراست ولی این بار به دلیل رابطه عاطفی شکل گرفته، به شخصیت ها نزدیکتر است.
لانگ، با استفاده از جلوه های اکسپرسیونیستی، بر فضای تیره و تار موجود تاکید می کند. در یکی از صحنه ها در حالی که سونیا در تلاش است خود را از صندلی که به آن بسته شده، خلاص کند، سایه هایی را بر روی دیوار در حال زد و خورد می بینیم.
راهروهای باریک نیز نشان دهنده گرفتار شدن شخصیت ها در موقعیت های اضطراری است. لانگ، گاهی یکی از اجزای صحنه را در جهت به هم زدن وضعیت تقارن موجود به کار می برد. (مثل پرستاری که در سمت چپ میز هاگی قرار گرفته و تقارن را بر هم می زند). گاهی نیز کاربرد خطوط مورب و متقاطع در بعضی صحنه ها، به فضاسازی مورد نظر لانگ، کمک می کند.
یکی از نقاط مثبت جاسوسان، فیلمبرداری خوب آن است. در این فیلم، دوربین چندین بار حرکت می کند که یکی از به یادماندنی ترین آنها در صحنه تعقیب و گریز با اتومبیل در اواخر فیلم است. تدوین هم نسبت به کارهای قبلی لانگ شکل مدرن تری دارد. این مسائل نشان دهنده انعطاف پذیری لانگ است که همواره با آغوش باز به استقبال تجربه های جدید می رود و از نظر فنی، هماهنگ با نوآوری های روز حرکت می کند.
یکی از قسمت های جالب فیلم، مربوط به شخصیتی به نام ماسیموتو، رئیس سرویس اطلاعات مخفی ژاپن است. (در این فیلم، ژاپنی ها بر خلاف روس ها چهره مثبتی دارند). هاگی، ماموریت دزدیدن قرارداد مهمی که در اختیار ماسیموتوست، را به دختری جوان به نام کیتی واگذار می کند. کیتی ابتدا در ظاهر یک دختر بی پناه، خود را به ماسیموتو نزدیک کرده و سپس با ترفندهای مختلف سعی در اغوا کردن او دارد. (مثلا در صحنه ای که در خانه ماسیموتو و مقابل وی نشسته، موذیانه و به شکلی نامحسوس، کیمونویی را که پوشیده، کمی باز می گذارد..) جالب اینجاست که ماسیموتو که خود فردی اطلاعاتی است، در دام کیتی گرفتار شده، بدون اینکه از خود بپرسد یک مرد ژاپنی میانسال و تقریبا کوتاه قد چون او، چه جذابیتی می تواند برای دختری به زیبایی کیتی داشته باشد؟!!
البته ماسیموتو هم مثل بسیاری از شخصیت های ژاپنی در فیلم های غربی، در نهایت چاره ای جز خودکشی مذهبی یا هاراکيري ندارد!
از دیگر نکات جالب فیلم می توان به تکنولوژی و تجهیزاتی که در اختیار هاگی است، اشاره کرد. در این راستا می توان از دوربین های کوچک برای عکسبرداری از اشخاص، دکمه های روی میز هاگی، صفحه ای که پیام ها مرتبط با فعالیت های جاسوسی را به هاگی نشان می دهد و نیز کاربرد جوهر نامرئی نام برد.
البته ابهامات یا اشکالاتی هم در فیلم به چشم می خورد. مثلا مشخص نیست که آن قرارداد مهم مربوط به ژاپن در چه زمینه ای بوده و هاگی وقتی به آن دست یافته، قصد دارد دقیقا با آن چه کند؟! همچنین از هاگی با آن همه زیرکی، بعید به نظر می رسد که برای عملیاتی به مهمی خارج کردن قرارداد از کشور، دوباره روی سونیا حساب کند. به علاوه، چند بار می بینیم که رئیس سرویس مخفی که با آن لب و لوچه آویزان چهره ای بامزه دارد، نمی تواند بدون عینک بخواند و در یک مورد گروه هاگی از این ضعف به نفع خود استفاده می کند، ولی در اواخر فیلم، همین فرد یادداشتی را که 326 به او می دهد، بدون عینک می خواند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر