همشهری کین 1941
فیلم همشهری کین همانطور که همگی می دانیم فیلمی است که همیشه جزء بهترین فیلم ها طبقه بندی شده و می شود و حتی در لیست های بسیاری از منتقدان و نشریات سینمایی عنوان بهترین فیلم تاریخ! را به خود اختصاص داده است، حال بحث این است که آیا همشهری کین واقعا شایسته چنین جایگاهی هست یا نه؟
البته به هیچ عنوان نمی توان منکر اهمیت این فیلم شد، به هر حال ارسن ولز بعضی از نوآوریهای سینمایی را (که البته پیش از او هم انجام شده بود) در یک کار بزرگ گرد هم آورده است و بر فیلم های پس از خودش نیز بسیار تاثیرگذار بوده است. کاملا مشخص است که فیلم از همان ابتدا با این قصد که فیلم بزرگی شود، ساخته شده است. با توجه به اینکه ارسن ولز 25 ساله در همشهری کین، هم به عنوان بازیگر و هم در مقام کارگردان و تهیه کننده حضور داشت، این فیلم به عنوان شاهکاری از یک نابغه با هیجان زیادی ، مورد ستایش قرار گرفته است.
در مورد جایگاهی که این فیلم در نظرسنجی ها و لیست های منتقدان به دست آورده است، اولین نکته ای که می توان گفت این است که در بین فیلم های دوره زمانی نزدیک به خود همشهری کین 1939) تا 1945) هم فیلم های خوب زیادی هستند که مسلما در میان آنها، این فیلم، بهترین و یا جزو چند فیلم برتر نیست، حال مشخص نیست چطور این فیلم همیشه رده اول تا سوم لیست هایی با عنوان هایی مشابهبهترین فیلم هایی که تا به حال ساخته شده اند، را در اختیار دارد.
بزرگترین ایرادی که می توان به فیلم گرفت و همه منتقدان این فیلم به آن اشاره کرده اند، ضعف محتوایی فیلم است، ضعفی که ارسن ولز تلاش کرده با پیچاندن در لایه های بصری و فنی آن را پنهان کند. جدا از اینکه این فیلم از فیلم هایی نیست که معانی عمیقی در خود نهفته داشته باشد و "چرا" در ذهن مخاطب برانگیزد، حداقل می توان گفت که همشهری کین فیلمی نیست که آن را به خاطر داستانش ببینیم.اریش فون اشتروهایم که اتفاقا خودش مثل ارسن ولز تجربه حضور در یک فیلم در هر سه مقام کارگردان، نویسنده و بازیگر را دارد، در نقدی در مورد ضعف شخصیت پردازی این فیلم نوشت: "به جز غنچه رز، هیچ چیز در فیلم نیست که سبب شود چارلز کین را انسان و قابل فهم بدانیم، در حالی که برای اینکه زیاده خواهی و خودخواهی بی رحمانه کسی را به صورتی قابل فهم نمایش دهیم، باید دلایل بصری برای اینکه چرا او تبدیل به چنین هیولایی شده است، ارائه دهیم."
به عبارتی دیگر همانطور که جایگاه قدرتمند چارلز کین بسیار دور از دسترس ماست، شخصیت او نیز از ما دور می ماند و نمی توانیم او را درک کنیم. یکی از روزنامه نگاران آمریکایی زمانی در اشاره به این نکته به کنایه نوشت: "وقتی هیچ کس از دوستان و نزدیکان چارلز کین در فیلم، وی را درک نکرده اند، چرا باید انتظار داشته باشیم ارسن ولز او را درک کرده و بشناسد؟!"
داستان فیلم بسیار ساده است و چیز زیادی در آن به شخصیت ها بستگی ندارد، همین ساده بودن داستان سبب می شود که زمان فیلم طولانی به نظر برسد و برای عده ای از بینندگان، خسته کننده باشد.
به علاوه نمی دانیم فیلم تا چه حد منطبق بر زندگی واقعی ویلیام راندولف هرست بوده است و به اعتقاد من، همین شخصیت پردازی ضعیف چارلز فاستر کین حتی می تواند دلیلی باشد بر اینکه تا حدی در واقعی بودن داستان تردید کنیم. در نهایت می توان گفت شباهتی که فیلم همشهری کین به بعضی آثار"کلاسیک شده" و یا به قولی رسوب شده ادبی دارد، این است که باید آن را ببینیم همانگونه که مجبوریم بعضی آثار ادبی را به خاطر معروف و با اهمیت بودن آنها بخوانیم، نه لزوما به این دلیل که از خواندن آنها خیلی لذت می بریم. البته شاید به این شکل مطرح کردن این موضوع تا حدی زیاده روی باشد، ولی حداقل برای عده ای از بینندگان که این چنین است...
از نظر بازیگری، شخصا بازی ارسن ولز را دوست دارم، ولی این را هم قبول دارم که در بعضی قسمت های فیلم، بازی وی اغراق آمیز به نظر می رسد. (مثلا صحنه مصاحبه یک خبرنگار با چارلز کین در اوایل فیلم که در آن بازی ارسن ولز در نشان دادن تکبر کین اغراق آمیز است و به نظر من بیشتر شبیه کسی است که بخواهد ادای چارلز کین متکبر را درآورد تا خود چارلز کین.)
البته با وجود همه این موارد باز هم نمی توان منکر اهمیت این فیلم شد و مقصود ما هم این نیست که این فیلم را اثری ضعیف معرفی کنیم، مسلما اگر همشهری کیننادیده گرفته می شد، امروز در نقد جایگاه غیرواقعی فیلم های دیگر، همشهری کینرا مثال می زدیم و می گفتیم فیلم خوبی بوده، ولی نادیده گرفته شده و آثار ضعیف تر از آن به شهرت رسیده اند. چیزی که ما اینجا آن را مورد تشکیک قرار می دهیم، اغراق در جایگاه این فیلم است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر