دنبال کننده ها

۱۳۹۱ اسفند ۲۸, دوشنبه

کالسکه شبح 1921 The Phantom Carriage


کالسکه شبح 1921

کالسکه شبح    The Phantom Carriage
http://s3.picofile.com/file/7368730214/the_phantom_carriage_movie_poster_1921_1020683962.jpg
فیلم کالسکه شبح محصول 1921، در تاریخ سینمای سوئد، اثر مهمی محسوب می شود. در این فیلم که ویکتور شوستروم، هم در مقام کارگردان و فیلمنامه نویس و هم به عنوان بازیگر نقش اصلی حضور داشت، هیلدا بورگستروم، تور اسونبرگ و آسترید هولم نیز به ایفای نقش پرداختند.
http://s3.picofile.com/file/7368731505/Phantom_Chariot_opening_407x300.jpg
داستان فیلم که اقتباسی است از یکی از رمان های سلما لاگرلوف نویسنده معروف سوئدی، شباهت زیادی به داستان هدیه کریسمس اثر چارلز دیکنز دارد. داستان از جایی شروع می شود که در شب سال نو، زنی جوان و زیبا به نام ادیت که یکی از خواهران فعال در سپاه رستگاری است، در بستر مرگ از اطرافیانش می خواهد که دیوید هولم را نزد او بیاورند. دیوید هولم (با بازی ویکتور شوستروم) ولگردی است که در همان زمان، با دو نفر دیگر در قبرستان شهر به باده نوشی مشغول است. او برای وقت گذرانی، خاطره ای از دوستی به نام جورج تعریف می کند که آن را به صورت فلاش بک می بینیم: سال گذشته، جورج در شب سال نو دعوای بین دو دوست را فیصله می دهد تا اتفاق ناخوشایندی پیش نیاید و توضیح می دهد که آخرین فردی که در شب سال نو بمیرد، مجبور خواهد بود کالسکه مرگ را به مدت یک سال براند. کالسکه ای که هر جا می رود و در هر خانه ای که توقف می کند، با خود غم و نا امیدی به همراه می آورد و کار کالسکه ران این است که روح افراد مرده را از جسم جدا کرده و سوار بر کالسکه مرگ با خود ببرد. در کمال شگفتی، جورج همان شب می میرد...
کمی پس از نقل این داستان دعوایی بین سه ولگرد در می گیرد و در نهایت تعجب دقیقا در لحظه نیمه شب دیوید هولم کشته می شود. کالسکه مرگ که دوست سابق دیوید یعنی جورج، آن را می راند، از راه می رسد تا روح دیوید را با خود ببرد...
http://s3.picofile.com/file/7368731933/74brightsights_phantomcarriage2.png
ولی چه چیز باعث شد سرنوشت به گونه ای رقم بخورد که زندگی دیوید هولم در حالی که ولگردی مست بود، به پایان برسد و جسد بی جان دیوید در شب سال نو، انتظار کالسکه مرگ بر زمین افتاده و به مدت یک سال، ناچار به راندن این کالسکه وحشتناک باشد؟ این ها چیزهایی است که جرج دوست سابق دیوید، پیش از آنکه پست خود را به دیوید محول کند، به او یادآوری می کند. دیوید با این گذشته سیاه و رنج هایی که بر خانواده خود و دیگران از جمله خواهر ادیت هموار کرده، چه می تواند بکند؟ آیا هنوز هم راهی برای جبران هست...؟
***
کالسکه شبح که از جهاتی به سینمای اکسپرسیونیست آلمان نزدیکی نشان می دهد، با اینکه به عنوان فیلم صامتی ترسناک، معروف شده است، در اصل داستانی اخلاقی است که در آن، از جنبه های اسرار آمیز و مافوق طبیعی، برای کمک به انتقال پیام فیلم استفاده شده است. اصولا در دهه بیست و پیش از آن ژانر مستقلی به نام ژانر وحشت وجود نداشته است و آثاری از دوران صامت که امروزه به عنوان نمونه های اولیه ژانر وحشت، شناخته می شوند، بیشتر فیلم های فانتزی یا درام هایی هستند که در داستان آنها جنبه های ترسناک و مرموز نیز دخالت دارد. در مورد کالسکه شبح، نام فیلم سبب می شود که بیننده انتظار فیلمی با موضوع داستان های ارواح را داشته باشد، در حالی که در عوض با درامی تاثر برانگیز مواجه می شود که کالسکه مرگ در اصل، بخش کوچکی از آن را تشکیل می دهد. البته قسمت های مربوط به کالسکه مرگ و کالسکه ران آن، تا حدی ترسناک است. همچنین، این واقعیت که بیشتر داستان در شب می گذرد به ایجاد ترس کمک می کند، به ویژه اینکه در نسخه دی وی دی مربوط به سال 2008، موسیقی فیلم کاری است متال از گروه KTL که بسیار برای فیلم مناسب است و نقش بسیار موثری در القای فضای وحشت و دلهره دارد. با این حال، موضوع فیلم بیشتر واقعیت های مخرب زندگی است تا مسائل مربوط به نیروهای مرموز و داستان های ارواح.
http://s3.picofile.com/file/7368735050/4962_2.jpg
از امتیازات فیلم، فیلمبرداری ماهرانه ژولیوس ژانزون و کاربرد جلوه های ویژه ساده و در عین حال، موثر و خلاقانه است. در صحنه های مربوط به ارواح  و کالسکه، با استفاده از نوردهی دوگانه، ارواح به صورت نیمه شفاف نمایش داده می شوند که حتی با توجه به معیارهای امروزی نتیجه کار قابل قبول می باشد. همچنین با استفاده از فیلترهای رنگی خاص تاثیر شب بیشتر شده است. می توان تصور کرد که 90 سال پیش، کاربرد این جلوه ها برای بینندگان تا چه حد جذاب و هیجان انگیز بوده است.
http://s3.picofile.com/file/7368732361/i87698797mages.jpg

http://s3.picofile.com/file/7368732575/zz7b91f52fpng.jpg
در مورد تاثیر کالسکه شبح بر اینگمار برگمان و اینکه وی حدود 100 بار این فیلم را دیده و به عنوان بهترین فیلم از آن یاد کرده بود، فراوان نوشته شده است. ولی تاثیرپذیری استنلی کوبریک از کالسکه شبح، در صحنه ای آشکار می شود که همسر دیوید هولم، در آشپزخانه را به روی او قفل می کند تا بتواند همراه بچه ها فرار کند. زمانی که دیوید با تبر در آشپزخانه را می شکند، هر بیننده ای بلافاصله به یاد فیلم درخشش و صحنه معروف شکستن در با تبر توسط جک نیکلسون می افتد.
http://s3.picofile.com/file/7368732903/phantomblu_shot14l.jpg
یکی از صحنه های به یاد ماندنی فیلم جایی است که کالسکه مرگ به دریا رفته و کالسکه ران برای اینکه روح مردی را که غرق شده است، با خود ببرد به اعماق دریا می رود... و نیز صحنه ای که کالسکه ران (جورج) می خواهد روح دیوید را سوار بر کالسکه مرگ کند، دیوید مقاومت می کند و سعی می کند دوباره به تن خود برگردد، ولی کالسکه ران دستور می دهد: "ای زندانی، زندان خود را ترک کن!" و روح دیوید چاره ای ندارد جز آنکه اطاعت کرده و تن خاکی را ترک کند...
http://s3.picofile.com/file/7368733438/Krkarlen.png
در این فیلم که در مقایسه با دیگر آثار هم دوره خود، اغراق در بازی بازیگران، تا حدی کمتر است، ویکتور شوستروم به خوبی از پس ایفای نقش دیوید هولم بر می آید. دیوید فردی است خودخواه و شرور و در عین حال انسان و آسیب پذیر. او در مقابل خوبی دیگران، بدی می کند و زمانی که از زندان آزاد می شود به جای اینکه تصمیم به جبران بگیرد، بیشتر کینه به دل می گیرد. این بی مهری و خودخواهی دیوید را به ویژه در قسمتی می بینیم که ادیت شبی تا صبح بیدار می ماند تا پارگی های کت دیوید را که به یکی از پناهگاه های سپاه رستگاری، پناه آورده است، بدوزد و همین مساله باعث می شود که بیماری سل از طریق این کت آلوده به او منتقل شود. ولی دیوید روز بعد به جای تشکر، در مقابل چشمان ادیت، کت خود را دوباره پاره می کند... یا در صحنه ای دیگر، دیوید هولم، برای اینکه بیماری سل خود را به کودکان خود منتقل کند، عمدا در مقابل صورت آنها نفس می کشد! با این حال زمانی که پشیمانی دیوید و عهدی که با خدا می بندد را می بینیم، گذشته سیاهش را فراموش می کنیم.
http://s3.picofile.com/file/7368734622/PCA6L7CLKCA4C5BD6CA0V7MQACA7OTJFECAJGIFD3CA263ULFCAGN1TIECAUPJY4OCA87FH9JCARQPT9SCAO2YU9HCAF7G4V5CAKGKJM0CATQO44LCANDSZ5WCAPYD9VPCAM1KJ2NCAZ8IN6CCA1VMOM5.jpg
کالسکه شبح، داستانی خطی ندارد و در آن با فلاش بک ها و حتی فلاش بک هایی درون فلاش بک های دیگر مواجهیم که با توجه به زمان تولید فیلم، ساخت نسبتا پیچیده ای به نظر می رسد. البته داستان دارای ابهاماتی نیز می باشد. مثلا علت عشق زنی با ایمان و نیکوکار مثل ادیت به مردی ولگرد چون دیوید به روشنی مشخص نیست.
http://s3.picofile.com/file/7368734080/VCA1DORFOCAA5OYEFCA4MGD42CATLQ5NWCASO0PKMCA1BU05MCA0S1229CABQA92ICAVIRJHYCAE5W2D3CA4607CBCAT1YQ8FCANRTUV3CAFJXBK1CAAPVNL5CADSJOSOCAQ0XC2NCAA09JIECA7DRIAM.jpg
این فیلم علاوه بر اینکه داستانی اخلاقی است، به مسائل اجتماعی از جمله تاثیر مخرب بعضی مشکلات مثل اعتیاد به الکل در زندگی خانوادگی و اجتماعی اشاره دارد. عده ای بر این فیلم، به دلیل تبلیغ باورهای مسیحی خرده گرفته اند، با این حال، شوستروم پیامی هوشمندانه به مخاطب خود می دهد و آن این است که مرگ به خودی خود چندان ترسناک نیست، بلکه باید بیشتر نگران آنچه از خود به جا می گذاریم (نتیجه اعمال) باشیم و از آنها بترسیم. پیام فیلم در واقع اشاره به این نکته است که تقدیر قطعی نیست و اگر فرد اراده کند می تواند تقدیر دیگری برای خود رقم بزند، یعنی تاکید بیشتر بر روی امکان "توبه و بازگشت" است تا "مکافات عمل".
در صحنه پایانی فیلم، همسر دیوید هولم را می بینیم که سر بر زانوی او گذاشته و دیوید این دعا را زمزمه می کند:
"خدایا کاری کن که روح من قبل از آنکه جسمم را ترک کند، به کمال رسیده باشد."
http://s3.picofile.com/file/7368733652/untitled.jpg

هیچ نظری موجود نیست: