دکتر جکیل و آقای هاید 1920
دکتر جکیل و آقای هاید Dr. Jekyll and Mr. Hyde
فیلم دکتر جکیل و آقای هاید، به کارگردانی جان رابرتسون، محصول 1920 پنجمین اقتباس سینمایی از رمان مشهور مورد عجیب دکتر جکیل و آقای هاید اثر استیونسون به شمار می رود. تا کنون اقتباس های سینمایی فراوانی بر مبنای این رمان ساخته شده است. این داستان به ویژه در دوره صامت پرطرفدار بوده است و تنها در همان سال 1920 سه فیلم سینمایی بر مبنای این رمان ساخته شد.
در این فیلم که با همکاری شرکت پارامونت اکران شد، جان باریمور، مارتا منسفیلد، چارلز لین و نیتا نالدی به ایفای نقش پرداختند.
داستان فیلم در مورد پزشک جوانی به نام دکتر هنری جکیل (جان باریمور) است که علاوه بر سرگرم بودن به تحقیقات مهم علمی، فردی بسیار نیکوکار است و نیازمندان را به شکل رایگان مداوا می کند. شبی در یک مهمانی، سر جرج کارو که پدر نامزد دکتر جکیل است، وی را به دلیل توجه بیش از حد به مشکلات دیگران و لذت نبردن از جوانی خود مورد انتقاد قرار می دهد. سر جرج توضیح می دهد که هر فرد دو چهره دارد و پرداختن به یکی از آنها نباید مانع پرداختن به دیگری شود. وی جکیل را با بیان اینکه تسلیم بخش ضعیف وجود خود شده و به همین دلیل است که از اینکه سراغ بعضی تجربه ها برود واهمه دارد، مورد سرزنش قرار می دهد و استدلال می کند که انسان نمی تواند بخش حیوانی درون خود را با انکار کردن آن از بین ببرد، بلکه تنها راه راحت شدن از شر یک وسوسه، تسلیم شدن در برابر آن است...
همان شب، سر جرج برای اثبات نظر خود و وسوسه بیشتر جکیل، جکیل و دیگر مهمانان را به تماشای برنامه رقص جینا، رقصنده زیبای ایتالیایی می برد. جکیل که سخت مجذوب جینا شده است، برای اولین بار متوجه روی دیگر وجود خود می شود. رویی که تقاضاهای زیادی دارد و می خواهد لذت ببرد. ولی در این میان تکلیف روح چه می شود؟ مگر غیر از این است که تسلیم شدن در برابر بسیاری از خواسته ها و وسوسه ها، روح جاودانه انسان را در معرض آلودگی قرار می دهند..؟
دکتر جکیل به این فکر می افتد که شاید بشود با کمک علم، این دو بخش وجودی انسان را از هم جدا کرد و هر یک را در جسمی متفاوت مستقر نمود. در این صورت جکیل می تواند به خیلی از خواسته های خود جامه عمل بپوشاند، به خیلی از جاهایی که رفتن به آنها در شان فردی چون او نیست، سر بزند و در عین حال روح خود را پاک و دست نخورده نگه دارد...
ولی آیا این کار واقعا شدنیست؟ و می توان کاری کرد که روح انسان تحت تاثیر اعمالش قرار نگیرد؟
***
درون مایه داستان دکتر جکیل و آقای هاید که این فیلم بر مبنای آن ساخته شده است، نزدیکی زیادی با تراژدی فاوست گوته و نیز رمان تصویر دورین گری نوشته اسکار وایلد، دارد. یکی از پیام های مهم هر سه اثر در واقع همان جمله ای است که فیلم با آن آغاز می شود:
"درون هر یک از ما دو وجود در حال جنگ هستند: خوبی و بدی. تا وقتی زنده ایم، این نبرد ادامه دارد و در نهایت یکی از آنها پیروز می شود. البته قدرت انتخاب در دست خود ماست. ما همان چیزی هستیم که بیشتر به سمت آن گرایش داریم."
بر همین اساس، سر جورج کاروی وسوسه گر دقیقا همان تاثیری را بر دکتر جکیل جوان می گذارد، که در فیلم تصویر دورین گری (1945) سر هنری بر روی دورین گری می گذارد. تنها مسئله این است که در این فیلم، سر جرج، پدر نامزد دکتر جکیل است و این نکته که چرا باید دکتر جکیل را به سمت و سویی تشویق کند که در نهایت به ضرر دخترش است، چندان روشن نیست.
یکی از امتیازات فیلم، گریم جالب جان باریمور برای نقش آقای هاید است. البته از توانایی جان باریمور برای بازی در دو نقش دکتر جکیل و آقای هاید نباید غافل شد. باریمور در این فیلم نشان می دهد که کاملا برای هر کاری که از او خواسته شود، مستعد بوده است و شاید اگر کارگردان فیلم خلاقیت بیشتری به خرج می داد، امروزه چهره ماندگارتری از این نقش باریمور در خاطرها باقی می بود. نقش آقای هاید از همان نوع نقش های ترسناک خاص فیلم های صامت است که لان چینی بیش از هر فرد دیگری در آن ها ظاهر شد.
یکی از صحنه های به یاد ماندنی فیلم، لحظه تبدیل شدن دکتر جکیل به آقای هاید است که بدون استفاده از امکانات خاص برای جلوه های ویژه، به صورت بدون کات توسط باریمور بازی می شود. باریمور با پریشان کردن موها، تغییر حالت چهره، دادن حالتی ترسناک و شیطانی به چشم ها، قوز کردن و کشیدن انگشتان دست خود، این تغییر را نشان می دهد.
از دیگر امتیازات فیلم، طراحی صحنه و نورپردازی مناسب است که به خوبی حال و هوای ویکتوریایی داستان را به بیننده منتقل می کند. به خصوص نورپردازی به شکلی است که دقیقا همان حس استفاده از شمع و چراغ های گازی که در قرن نوزدهم متداول بوده است، را ایجاد می کند.
به نظر می رسد یکی از مشکلات فیلم، فیلمنامه آن است که جزئیات زیادی ندارد و به گونه ای است که مخاطب متوجه می شود گویا داستان فیلم خلاصه شده یک اثر دیگر است که در آن فقط به نکات مهم پرداخته شده است. به علاوه موسیقی موجود در نسخه دی وی دی، در بعضی قسمت ها که برای ایجاد هیجان بیشتر به ریتم تندتری نیاز است، چندان مناسب به نظر نمی رسد.
این فیلم شاخص ترین اثری بود که مارتا منسفیلد بازیگرنقش میلیسنت نامزد دکتر جکیل، در آن ظاهر شد. وی که در حدود سی فیلم صامت بازی کرد، سه سال بعد از این فیلم، در سن 24 سالگی و در اثر سانحه آتش سوزی در صحنه فیلمی دیگر درگذشت و تنها دارایی که از او به جا ماند، کمی بیش از 2000 دلار بود که 600 دلار آن طلبی بود که از موسسه فاکس داشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر