دنبال کننده ها

۱۳۹۱ اسفند ۲۰, یکشنبه

نگاهی کلی به آثار آلمانی فریتس لانگ


پیش از پرداختن به فیلم های
آمریکایی فریتس لانگ، بد نیست در یک جمع بندی کلی و با توجه به آنچه تاکنون
گفته ایم، ویژگی های فیلم های آلمانی او را (البته بیشتر از نظر ذهنیت و طرز تفکر وی)
به طور خلاصه مرور کنیم:
http://s2.picofile.com/file/7594307739/FritzLang1B_ashx.jpg
 با نگاهی به فیلم های آلمانی فردریش
کریستین آنتون لانگ
(1976-1890) معروف به فریتس لانگ، دو گرایش عمده
بیشتر به چشم می آید: فیلم های هنری و فیلم های ماجرایی و حادثه ای (که اغلب به
صورت سریالی و در دو یا چند قسمت تهیه می شدند و در آن زمان بسیار محبوب بودند.)
از دسته اول می توان به سرنوشت و متروپلیس و از دسته دوم که به نظر
می رسد لانگ در ساخت آنها تا حدی تحت تاثیر لویی فویاد فرانسوی بود،
می توان به فیلم هایی چون دکتر مابوزه، جاسوسان و نیز فیلم دیگری
به نام عنکبوت ها (1919) اشاره کرد.


بی شک مهم ترین ویژگی فیلم های
فریتس لانگ، قوی بودن آن ها به لحاظ بصری است. سینمای صامت لانگ
دقیقا همچون کتابی مصور، سرشار از تصاویر و نماهای زیبا و هنری است. لانگ به
عنوان یکی از سینماگران مهم مکتب اکسپرسیونیسم که با فیلم سرنوشت (1921)
رسما تعلق خود به این مکتب را اعلام نمود، صرفا دنباله رو این مکتب نبود، بلکه همانگونه
که قبلا اشاره کردیم به شکلی مبتکرانه، اکسپرسیونیسم خاص خود که در آن استفاده از
فضا حرف اول را می زد، را ارائه نمود.

در سینمای لانگ،
میزانسن و صحنه آرایی جایگاهی ویژه دارد. فضاهایی که کاراکترها در آن قرار می
گیرند، معمولا بیان کننده ویژگی های شخصیتی کاراکترها (مثلا اتاق عجیب و غریب
پروفسور در اوایل فیلم زنی در ماه) و یا احساساتی که آنها تجربه می کنند
هستند (مثل سکانس آغازین فیلم وصیت نامه دکتر مابوزه).

http://s3.picofile.com/file/7594322575/fritzlang1927.jpg

فیلمبرداری صحنه ای از فیلم متروپلیس
کارل فروند فیلمبردار چیره دست آلمانی، در پشت دوربین و لانگ
نشسته درست در زیر دوربین دیده می شود.



به طور کلی لانگ در تمام فیلم
هایش، مهارت خاصی در منتقل کردن مفاهیم و احساسات مختلف با زبان تصاویر دارد. برای
یک نمونه می توان به فیلم وصیت نامه دکتر مابوزه و سکانسی اشاره کرد که دکتر
باوم برای دانشجویان در مورد ذهن دکتر مابوزه سخنرانی می کند. لانگ
یک ردیف از دانشجویان (که از حالاتشان پیداست بارها این سخنان را از باوم
شنیده اند)، را به ما نشان می دهد. بی علاقگی و بی حوصلگی در چهره و حرکات تک تک
آنها پیداست، البته در هر دانشجو به شکلی خاص و بدون اینکه آن حالت، تکراری باشد...

http://s2.picofile.com/file/7594319993/lang1927.jpg

کارگردانی صحنه ای
شلوغ در متروپلیس (1927)



اعتقاد به سرنوشت و تقدیر از
مفاهیمی است که در فیلم های لانگ بسیار به چشم می آید. در آثار وی، انسان
در برابر سرنوشت یا یک نیروی قاهره دیگر ناتوان است. البته در فیلم های آلمانی لانگ
به نظر می رسد نقش افراد سلطه گری که کنترل دیگران را در دست دارند، پررنگ تر از
سرنوشت است. در هر صورت، آنچه مهم است این است که شخصیت ها به هر حال به شکلی اسیر
هستند، خواه دلیل این اسارت سرنوشت باشد (مثل فیلم سرنوشت) یا فرد یا
پایگاه قدرتمندی که اراده دیگران را در هم شکسته و آن را تحت کنترل خود درآورده
است (مثل روحانی بودایی در فیلم هاراکيري، شخص دکتر مابوزه، و نیز
دستگاه مرکزی در فیلم متروپلیس). گاه حتی این نیروی سلب کننده اختیار ریشه
در درون فرد دارد (مثل فیلم ام).

http://s3.picofile.com/file/7594342147/lang_asleep6.jpg

استراحتی کوتاه در زمان ساخت فیلم ام ...
فریتس لانگ کارگردانی نیست که نسبت به
جامعه خود بی تفاوت باشد. او نه تنها به مشکلات روانی کاراکترها توجه نشان می دهد، بلکه تاثیر آن بر بعد روانی جامعه را نیز به تصویر می کشد. همچنین، اوضاع اقتصادی آلمان ، رواج هرج و مرج، خلافکارانی که
دارای شبکه های گسترده و سازمان یافته هستند، تهدید امنیت روانی جامعه، رواج بی
عدالتی و عدم وجود تفاهم بین طبقه های مختلف جامعه از جمله مفاهیمی است که او در
فیلم های خود نسبت به آنها ابراز نگرانی می کند. واضح است که این ویژگی ها بیشتر در بین آن دسته فیلم های لانگ که
فضای واقع گرایانه تری دارند، به چشم می آید. فراموش نکنیم لانگ کسی است که در
جوانی و در زمان جنگ جهانی اول داوطلبانه برای میهنش اتریش به جبهه رفت و در نتیجه
بینایی چشم راستش را از دست داد.





















































































































































عشق در دیدگاه لانگ
جایگاه ویژه ای دارد. جایی که انسان از خود اختیاری ندارد و دستش در مقابل سرنوشت
یا یک نیروی مسلط دیگز بسته است، عشق تنها روزنه امید است. عشقی که لانگ به
تصویر می کشد (و به آن اعتقاد دارد) عشقی رمانتیک است. نمایی از این عشق را در راز
و نیازهای عاشقانه ویلی فریتش و گردا ماروس در فیلم های جاسوسان
و زنی در ماه می بینیم و یا
آن صحنه وداع دردناک زیگفرید در فیلم نیبلونگن، زمانی که کریمهیلد
پس از مرگ زیگفرید، برای لحظه ای وی را می بیند که با او خداحافظی می کند و
سپس تصویر تبدیل می شود به یک جمجمه که نماد مرگی است که بین آن دو فاصله انداخته
است.

 این نوع از عشق را تقریبا در تمام فیلم های
آلمانی لانگ می بینیم، به جز ام که تنها فیلم آلمانی لانگ است که عشق در آن هیچ جایگاهی ندارد. در بیشتر
موارد عشق دو طرفه است و زن و مرد داستان هر دو عاشقانه یکدیگر را دوست دارند و در
این مسیر با موانعی روبرو می شوند. البته در مواردی هم عشق یک طرفه است و فرد از رسیدن
به آن بازمی ماند، مثل عشق آن دختر رقصنده به دکتر مابوزه در فیلم دکتر
مابوزه قمارباز
.

http://s3.picofile.com/file/7594344294/marus.jpg

فیلمبرداری
صحنه ای از فیلم زنی در ماه با حضور گردا ماروس. لانگ در سمت
راست عکس دیده می شود.

تقریبا تمامی شخصیت های زن در
فیلم های آلمانی لانگ مثبت هستند. لانگ بارها در فیلم های مختلف، زن آرمانی مورد نظر خود را به تصویر می کشد. ویژگی تمامی این زنان تقریبا یکی است: عاشق هستند و
به عشق خود وفادار می مانند. یکی از نمونه های بارز زنان محبوب لانگ،
کاراکتر لیلی در فیلم وصیت نامه دکتر مابوزه است؛ زنی که عاشقانه در
کنار مردش می ماند، به او اعتماد به نفس می دهد و عشق او در نهایت راه نجاتی می
شود برای رهایی مرد از دنیای تاریکی که در آن اسیر است.

تنها زنان منفی در فیلم های
آلمانی فریتس لانگ عبارتند از ربات در فیلم متروپلیس و دختری به نام کیتی
که نقشی نسبتا کوتاه در فیلم جاسوسان بر عهده دارد. این دو بر خلاف زنان
آرمانی لانگ، نه از راه منش انسانی خود، بلکه به وسیله اغواگری مردان را به
خود جذب کرده و آنها را به مسیری رهنمون می شوند که پایانش تلخی و ناکامی است.

معمولا در فیلم های لانگ
نشانه ها یا نمادهای مذهبی به چشم می خورد، حتی اگر شده به شکلی گذرا. همانطور که
قبلا گفته شد فیلم متروپلیس و تصویر متحرک (از آثار اولیه لانگ)
از این جهت پررنگ هستند. با این حال در بیشتر فیلم های آلمانی لانگ از جمله
نیبلونگن، سرنوشت و جاسوسان این نمادها به چشم می آیند.
خواهیم دید که این روند در فیلم های آمریکایی لانگ نیز ادامه خواهد داشت.
مثلا به یاد بیاوریم سخنرانی ادوارد جی رابینسون در اوایل فیلم زنی در ویترین
(1944) و نقل جمله ای از انجیل در تعریف جرم و یا تصویر دلسوز و مسیح گونه آن کشیش
کاتولیک در فیلم تنها یک بار زندگی می کنید(1937). البته همانطور که بعدا
خواهیم گفت برخی از مفاهیم کلیدی در نوآرهای آمریکایی لانگ برخاسته از دیدگاههای
کاتولیک وی است. در مجموع، می توان از لانگ به عنوان هنرمندی کاتولیک نام
برد.

http://s3.picofile.com/file/7596329886/FritzLang5_ashx.jpg
لانگ و بریگیته هلم سر صحنه فیلم متروپلیس

فیلم های لانگ معمولا از
فیلمنامه و داستانی قوی برخوردار می باشند که لانگ این ویژگی را تا حدی
مدیون همسر نویسنده اش یعنی تئا فون هاربو بود که در بیشتر
فیلم های آلمانی لانگ به عنوان فیلمنامه نویس با وی مشارکت داشت. تئا
فون هاربو
که چند سال از لانگ بزرگتر بود، در ابتدا همسر رودولف کلاین
روگه
بود ولی در 1922 از او طلاق گرفته و با لانگ ازدواج نمود. جالب
اینجاست که این مساله هیچ لطمه ای به رابطه لانگ و کلاین روگه وارد
نکرد و کلاین روگه به عنوان بازیگر در چندین فیلم آلمانی لانگ ظاهر
شد. زمانی که لانگ در اواخر دهه پنجاه میلادی دوباره به آلمان بازگشت، برای
ساخت فیلم آرامگاه هندی و ببر اشناپور، رمان تئا فون هاربو
را مبنای فیلمنامه قرار داد و نام او را هم در عنوان بندی ذکر کرد، البته فون
هاربو
در آن هنگام دیگر در قید حیات نبود.

http://s2.picofile.com/file/7594340107/langvonharbou.jpg

فریتس لانگ و تئا فون هاربو
در آپارتمانشان در برلین در حال آماده سازی فیلمنامه متروپلیس

با اینکه اغلب از لانگ
به عنوان سینماگری بدبین و کارگردانی سختگیر که کار کردن با او، گاه حتی برای
بازیگران مشقت بار بود، یاد می شود، باید به یاد داشته باشیم که در عین حال، شخصیت
وی بعد دیگری هم داشت. علاقمندان به فیلم های لانگ که وی را از طریق آثارش
تا حدی شناخته اند، هنگامی که بدانند الینور رز یکی از دوستان لانگ،
روحیه وی را لطیف همچون یک پسر بچه توصیف کرده است، چندان تعجب نمی کنند.

بد نیست همین
جا اشاره کنیم که به گفته رز و چند تن دیگر از نزدیکان لانگ، وی
علاقه خاصی به میمون های عروسکی داشت و در مقابل وسوسه خرید آنها نمی توانست
مقاومت کند! ظاهرا اولین میمون عروسکی از طرف گردا ماروس و در زمان ساخت
فیلم زنی در ماه، به لانگ هدیه داده شد. لانگ مخصوصا به یکی
از میمون های عروسکی اش به نام پیتر، علاقه خاصی داشت. او لباسهای پیتر
را عوض می کرد، شب ها رختخوابش را برایش آماده می کرد، او را با خود به سفر می برد
و هنگام عکس گرفتن در کنار خود می نشاند! به گفته الینور رز، لانگ نامه
هایی از طرف پیتر برای او می نوشت و ضمن اینکه در آنها با گربه رز
احوالپرسی می کرد، توضیح می داد که روزش را چطور در کنار لانگ گذرانده است.
این در حالی بود که لانگ در آن زمان 73 سال سن داشت...


http://s2.picofile.com/file/7594329779/lang_monkey8.jpg

لانگ با یکی از میمون های عروسکی اش در زمان ساخت فیلم زنی
در ماه
!



http://s3.picofile.com/file/7594333117/oldlang.jpg

فریتس لانگ پیر در کنار پیتر...
(دقت کنید که با چه مهر و محبتی دست های کوچک پیتر
را در دست گرفته است!)




























































































































































هیچ نظری موجود نیست: