دنبال کننده ها

۱۳۹۱ اسفند ۲۸, دوشنبه

جعبه پاندورا 1929Pandora's Box


جعبه پاندورا 1929

جعبه پاندورا  Pandora's Box
http://s2.picofile.com/file/7361047204/358_box_348x490.jpg
فیلم آلمانی جعبه پاندورا محصول 1929 و به کارگردانی گئورگ ویلهلم پابست، از فیلم های به یادماندنی و در عین حال جنجالی دوره صامت به شمار می رود. در این فیلم که بر اساس فیلمنامه ای اقتباسی از دو نمایشنامه آلمانی ساخته شد، لوئیز بروکس، فریتس کورتنر، فرانسیس لدرر، کارل گتز، آلیس رابرتز و گوستاو دیزل به ایفای نقش پرداختند.
شخصیت اصلی داستان فیلم به نام لولو (با بازی لوئیز بروکس)، زن جوانی است به تمام معنا اغواگر؛ از آن دسته زنان که دست از سر مردان برنمی دارند و زنان دیگر نیز تا سرحد مرگ از آنها متنفرند! لولو با چندین نفر رابطه دارد. یکی از آنها مرد محترم و میانسالی به نام دکتر شون است که قصد دارد به زودی با دختری متشخص ازدواج کند، البته اگر لولو بگذارد... لولو، پسر جوان دکتر شون را هم اسیر خود کرده است... به علاوه، پیرمردی هم هست که با لولو رابطه داشته و ظاهرا نقشی واسطه مانند در آشناکردن لولو با بعضی از مردان دارد...
http://s1.picofile.com/file/7361048816/9BA57B07853A4D749A748A53453699F0_13_875.jpg
سرانجام، دکتر شون قرار ازدواج خود را لغو کرده و با لولو ازدواج می کند. البته قضیه به این سادگی ها هم نیست. دکتر شون با اینکه خود لغزیده است، ذاتا آدم شرافتمندی است و برایش دردناک است که لولو، حتی در مجلس عروسی هم توجهات بسیاری را به خود جلب می کند. همان روز عروسی، وقتی به اتاق خواب لولو می رود، لولو را با دو نفر دیگر می بیند و این حقیقت همچون پتکی بر سرش فرود می آید... کمی بعد هم که  پسر خودش را با لولو می بیند، دیگر حوصله اش سر می رود و تفنگش را برمی دارد و به سراغ لولو می رود تا خودش را از شر این عروس هزار داماد خلاص کند. البته در نهایت خود دکتر شون کشته می شود و حال که لولو با اتهام قتل هم روبروست، اوضاع بیش از پیش پیچیده می شود...
http://s1.picofile.com/file/7687115585/mnmn.jpg
***
اولین نکته ای که در خصوص این فیلم به نظر می رسد، انتخاب مناسب لوئیز بروکس برای نقش لولواست. بروکس خیلی خوب از پس اجرای نقش دختری لوس، خودخواه، پرشور و اغواگر و در عین حال معصوم بر می آید و این در واقع هنر پابست بوده است که موفق شده به خوبی از قابلیت های بروکس استفاده کند. ظاهرا در ابتدا قرار بود مارلن دیتریش که در آن زمان 27 ساله بود، نقش لولو را بازی کند. در صورتی که این اتفاق می افتاد، مسلما آن خامی و معصومیت بچگانه و پرجنب و جوش بودن در کاراکتر لولو وجود نمی داشت، چون دیتریش برای چنین نقشی خیلی "حرفه ای" به نظر می رسد. لولو با وجود اغواگر بودن و خودمحوری، معصومیتی کودکانه دارد و همین امر سبب ویرانگر بودن بیشتر او می شود و نیز این حقیقت که مردان کاملا در مقابل او خلع سلاح هستند.
http://s3.picofile.com/file/7687121177/Pandora1.jpg
کاراکتر لولو آن قدر در این فیلم کلیدی است که در صورت انتخاب هر بازیگر دیگری به جای بروکس، مسلما فیلم، فیلم دیگری می شد. بسیاری از منتقدان، این فیلم را بهترین بازی لوئیز بروکس می دانند. البته زندگی واقعی لوئیز بروکس که بعد از بازی در این فیلم، برای همیشه ملقب به لولو شد، نیز بی شباهت با کاراکتر لولو نبود.

علت انتخاب جعبه پاندورا به عنوان نام فیلم را نیز در سکانس دادگاه از زبان دادستان -که خود کم مانده در دام لولو گرفتار شود!- می شنویم: در اساطیر یونان، خدایان زنی به نام پاندورا آفریدند که زیبا بود و فریبنده. در عین حال، جعبه ای مهر و موم شده به او دادند که تمام بدی های دنیا در آن قرار داشت. پاندورا در کمال سهل انگاری جعبه را گشود و بدی جهان را فراگرفت...  در واقع در فیلم هم لولو با برقرار کردن روابط عاشقانه با دیگران، جعبه پاندورا را گشوده و ویرانی فراوانی به بار آورده است....
این فیلم، برای دوره خود فیلمی بسیار مدرن بود. یکی از جنبه های مدرن و پیشرو بودن فیلم، پیام اجتماعی آن است. هیچ یک از شخصیت های اصلی، خوب خوب یا بد بد نیستند، بلکه همانند که هستند، یعنی آمیخته ای از خوب و بد. همه تقصیرها به گردن لولو نیست، او خود نیز قربانی جذابیت خود و شور و میل وافری است که به زندگی دارد و نیز قربانی خودخواهی مردان پیرامون خود. در واقع این مردها هستند که باعث می شوند لولو خطرناک باشد، چون هر کاری حاضرند بکنند تا با او باشند. حتی می بینیم که آن عده مردانی هم که دم از اخلاقیات می زنند، با زبان بی زبانی از لولو می خواهند تا در بهانه تراشیدن و توجیه رابطه ای که با او دارند، کمکشان کند! وقتی هم که متوجه می شوند در برابر جاذبه لولو بی دفاع هستند، به جای کنترل خود، سعی می کنند منبع این جاذبه یعنی لولو را نابود کنند!
در واقع فیلم نشان می دهد که چگونه دختری معصوم تبدیل به یک فم فتال می شود. او شور و شوقی فراوان به زندگی و به عشق دارد و به خاطر مسائلی از همین دست، از ابتدا محکوم به این است که فم فتال باشد و البته حال که قرار است باشد، سعی می کند این نقش را به خوبی در زندگی خود ایفا کند و می بینیم که حتی جوان مدرن و روشنفکر هم از دست او در امان نیست. در واقع، بر خلاف آنچه نام فیلم القا می کند، ریشه همه مشکلات، لولو نیست. جالب است که در پایان فیلم، لولو که بلای جان مردهاست، خود قربانی مردی بیمار شده و توسط وی  به قتل می رسد!
http://s3.picofile.com/file/7687128923/28dvd_650.jpg
یکی از مسائلی که در این فیلم جلب توجه می کند، وجود علاقه ای هم#جنس گرایانه بین لولو و دوستی به نام کنتس آگوستا است. به نظر می رسد که این فیلم از اولین فیلم هایی است که روابطی از این دست را نشان می دهد.
http://s1.picofile.com/file/7361058923/Pandora3.jpg
آلیس رابرتز، بازیگر نقش کنتس آگوستا، هم از نظر فیزیکی و هم از نظر طرز لباس پوشیدن (مثلا استفاده از کراوات در بعضی قسمت های فیلم)، بی شباهت به مردان نیست.
http://s2.picofile.com/file/7361056983/protectedimage.jpg
یکی از صحنه های به یادماندنی و به تمام معنا صامت فیلم، صحنه ایست که نامزد دکتر شون در اتاق رختکن را باز می کند و دکتر شون و لولو را با هم می بیند. با وجودی که لولو از این پیشامد ناراحت شده است، با غرور به رقیبش نگاه می کند و لذت پیروزی در نگاهش موج می زند.
این فیلم یکی از نمونه های خوب برای نشان دادن تاثیرپذیری کارگردانان فیلم های نوآر از سینمای اکسپرسیونیست آلمان است: هم از جهت داستان تلخ فیلم، هم حضور فم فتالی ویرانگر و هم از نظر شیوه نورپردازی. به علاوه برخلاف نمونه های مشهور سینمای اکسپرسیونیست در آن دوره، در این فیلم با فضایی واقع گرایانه مواجهیم و شر و بدی، نتیجه امیال انسانی است و نه ناشی از نیروهای شیطانی و فوق بشری. به ویژه در اواخر فیلم که تاکید بر شب و کاربرد سایه ها بیشتر می شود، می توان گفت کاملا شاهد یک نوآر اولیه هستیم. 
http://s3.picofile.com/file/7687124622/noirmoment.jpg
http://s3.picofile.com/file/7687126234/tumblr_lhtchfekbB1qzdvhio1_r5_500.jpg
البته تناقض هایی نیز در فیلم به چشم می خورد. مثلا می دانیم لولو به خوبی به قدرتی که دارد واقف است و مثل یک بچه لوس از این قدرت سوء استفاده می کند، حتی در صحنه دادگاه و محاکمه نیز قدرت خود را به رخ می کشد. با این وجود، مشخص نیست چرا باید در اواخر فیلم، درمانده و بدبخت شود تا جایی که به سمت تن فروشی کشیده شود؟ حداقل به نظر می رسد علت این مساله، باید بیشتر توضیح داده می شد...
http://s1.picofile.com/file/7687132682/pandora93.jpg
یکی دیگر از مشکلات فیلم برای بیننده امروز، طولانی بودن زمان آن و در نتیجه کند بودن ریتم آن در بعضی قسمت هاست که ممکن است خسته کننده به نظر برسد.
این فیلم در زمان خود مورد استقبال قرار نگرفت و به دلیل زیرپا گذاشتن حریم ها و طرح مسائلی از جمله تمایلات هم#جنس گرایانه و یا روابط بی بند و بار یک دختر، جنجالی و بحث برانگیز شد. البته بعدها از سوی منتقدان آمریکایی مورد تمجید زیادی قرار گرفت و فراوان در مورد آن نوشته شد.

هیچ نظری موجود نیست: