30- اسپیدی
اسپیدی Speedy
کارگردان: تد وایلد
فیلمبردار: والتر لوندین
فیلمنامه: آلبرت دیماند – جِی. اِی. هو - جان گری – لکس نیل – هووارد اِمت راجرز – پل اسمیت
بازیگران: هارولد لوید – آن کریستی – برت وود راف – بروس بندیکت – بیبی راث – ارنی آدامز
۱۹۲۸ پارامونت – صامت – سیاه و سفید – ۸۵ دقیقه
اسپیدی (هارولد) شغل خود را به عنوان کافهچی از دست میدهد. اما به جای اینکه افسوس بخورد با دختری به نام جین به گشتوگذار میپردازد. سپس بعنوان راننده تاکسی کار میگیرد، اما بدشانسی های پی در پی باعث می شود این شغل را نیز از دست بدهد. اسپیدی از تلاش باز نمی ایستد و با واگن اسبیِ فرسوده و از رده خارجِ پدر جین در جنوب شهر مشغول جابه جایی مسافران بی بضاعت و بعضا خلافکار می شود...
آخرین فیلم صامت هارولد لوید و از باشکوهترین آنها، که جلوهای کمنظیر از فضای نیویورک دهۀ ۱۹۲۰ به عنوان نماد مدرنیسم ارائه میدهد. در اسپیدی برخی از نابترین تصاویر و حتی میاننویسهای فیلمهای هارولد لوید را شاهد هستیم؛ مانند سکانسی که در آن هارولد (اسپیدی) درنقش رانندۀ تاکسی، یک قهرمان سرشناس بیسبال را در کمترین زمان و با سرعتی سرسامآور از خیابانهای پر رفت و آمد و از میان انبوه خودروها و ترامواها و رهگذران میگذراند و چون از همنشینی با او سر از پا نمیشناسد، هنگام رانندگی، مدام برمیگردد تا خوش و بش کند. در سکانسی دیگر اسپیدی اتفاقی گذرواژهای را میشنود و مدام آنرا بازگو میکند: "بوی بارون می آد! " و بعد چنان هیجانزده میشود که بلند ندا میدهد: "بدجوری بوی بارون میآد! " از نکات جالب دیگر فیلم می وان به سکانسی اشاره کرد که اسپیدی و جین در شهر بازی تنقلات میخورند و به آینده میاندیشند و نوزادان دوقلوی خود را با عینک در قنداق مجسم میکنند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر